زیست فرهنگی توجه به روح و روان شهر است
🖋علیرضا نادعلی- سخنگوی شورای شهر تهران
در تعاریف جدید جهانی، شهر به مثابه یک موجود زنده محسوب میشود و در این بین به همان میزان که به اقتصاد و مسائل اجتماعی آن لازم است توجه شود باید به ارتقای وضعیت فرهنگی شهر هم نگاه ویژهای صورت گیرد. گاهی اوقات ما شهر را از منظر اقتصادی یا عمرانی و شهرسازی اداره میکنیم؛ درحالیکه باید شهر را از منظر فرهنگ و از نقطه عزیمت فرهنگی نیز مدیریت کنیم. درواقع زیستپذیری هیچ شهری بدون پیوست فرهنگی تکامل پیدا نمیکند؛ نکته مهمی که البته در سالهای گذشته چندان در برنامهریزیهای شهری دیده نشده یا تنها به برگزاری مراسمها، جشنوارهها، آیینها و برنامههای مقطعی خلاصه شده است؛ درحالیکه ریشههای این موضوع بسیار عمیق است و همچون زندگی باید همیشه جریان داشته باشد. البته توجه به فرهنگ در شهر به معنای تاسیس «فرهنگسازه» و درست کردن تشکیلات عریض و طویل برای اجرای امورات فرهنگی صرف نیست، بلکه الزام «سیاستگذاری فرهنگی در نهاد شهر» در نظر است.
اگر شهر را یک کالبد زنده درنظر بگیریم، فرهنگ شهری در واقع روح و روان شهر را تشکیل میدهد و اگر ما بهدنبال ایجاد شهری آرام، شاد و معنوی برای شهروندان هستیم و هدفگذاریمان عملیاتی ساختن گفتمان انقلاب اسلامی است، این مهم، بدون توجه به هویت فرهنگی شهر و ساختار زیست فرهنگی شهر تحقق پیدا نمیکند.
اگر قرار است حال شهروندان تهرانی مساعد باشد و شور و امید در زندگی آنها جاری شود، بیش از اینکه به کالبد شهری (توسعه حملونقل، پروژههای عمرانی و...) توجه شود که البته واجب است در جای خود نگاه شود، باید رشد کیفیت زیستپذیری فرهنگی شهر در اولویت قرار گیرد. متأسفانه آنچه در دورههای گذشته مدیریت شهری شاهد بودهایم و رخ داده این است که پروژهها و برنامههای تدوین و اجرا شده، فاقد پیوستهای فرهنگی بودهاند و در بهترین حالت بعد از بهرهبرداری و با بروز نقطهضعفها، تازه این مهم درنظر گرفته شده است که عملا هم فرصت اصلاح و بازنگری چندانی در این شرایط وجود نداشته است. اینکه شما یک سازه فرهنگی داشته باشید، بسیار متفاوت با این است که از منظر فرهنگی، شهر را اداره کنید؛ از منظر فرهنگی شهر را اداره کردن یعنی معماری و شهرسازی، اقتصاد شهری، حل چالشهای حوزه آسیبهای اجتماعی و... با دیدگاه فرهنگی اتفاق بیفتد.
نگاه فرهنگی به شهر از یک موضوع کلی همچون برگزاری چند برنامه باید تغییر کند و ریشهای شود. در این بین تهران بهعنوان پایتخت و شهری که بیشترین جمعیت ایران را در خود جای داده باید به الگویی فرهنگی نهتنها برای دیگر کلانشهرهای کشور که برای شهرهای بزرگ منطقه بدل شود و از این نظر جایگاه ویژهای داشته باشد، اما متأسفانه هماکنون تهران فاقد یک هویت فرهنگی مشخص است. ما در سالهای گذشته آنچه در حوزه فرهنگ تجربه کردهایم این است که اسیر واژههایی همچون «مدرنیسم» شدهایم و از هویت ایرانی- اسلامی خود که ریشهها و جایگاه هزاران ساله دارد دور شدهایم و به «تقلیدگرایی» کورکورانه روی آوردهایم؛ موضوعی که باید به کمک سیاستگذاران، اهالی فرهنگ و البته شهروندان تجدیدنظر جدی در آن صورت گیرد و الگوهای جدید تعریف و اولویتها برنامهریزی و اجرایی شود. در این میانه مدیریت شهری (شوراهای شهر و شهرداریها) بهخصوص در تهران میتوانند نقش کلیدی داشته باشند و در راستای احیای هویت فرهنگی ایرانی- اسلامی و پیادهسازی عناصر گفتمان انقلاب اسلامی که مورد تأکید مقام معظم رهبری است گامهای جدی بردارند؛ نکتهای که باید یکی از اولویتهای ما در ۴سال آینده باشد و تحقق آن به بهبود کیفیت زندگی فردی و شهری شهروندان کمک خواهد کرد و تهران را حتما به شهری زیستپذیرتر بدل میکند./همشهری
نظرات