مردم چه "حق و تکلیفی" بر شهر دارند؟ آن را بشناسانیم
🖋️فرشید اسحاقی-دکترای مدیریت رسانه
حقوق شهروندی رابطه ای است بین «دولت با مردم»، «مردم با مردم» «مردم با دولت»؛ یعنی بخشی از حق من نزد دستگاه سیاست است، بخشی دیگر نزد بقیه مردم است و بخشی از حق دستگاه سیاست نیز در نزد ما قرار دارد. به طور مثال، وقتی به عنوان یک شهروند از شهرداری توقع دارم معابر و خیابانهای شهر را بازسازی کند، از آن طرف هم تکلیف دارم عوارض شهری را هم پرداخت کنم؛ و یا وقتی توقع دارم معابر شهری در ساعت مقرر نظافت شود، خود نیز باید در خروج به موضع زباله از منزل کوشا باشم.
از سویی، هنگامی که از دیگر شهروندان توقع دارم حقوق من را به رسمیت بشمارند، حقوق کودک، حقوق سالمند، حقوق زنان و… که هرکدام در این منشورها حقوقی دارند اما من هم باید تکالیفم را درست انجام بدهم، بنابراین حقوق شهروندی اساسا تشکیل شده از مجموعه حقوق و تکالیفی که بر عهده همه شهروندان است و همین طور شهروندان و دستگاه سیاست که همه آنها باید با هم به عمل بیایند.
از زمانی که شهرها به وجود آمدند و شهرنشینی وارد واژگان ادبیات شد، تعاریف، وظایف، حقوق و تکالیفی بر عهده شهرنشینان قرار گرفت که ناخودآگاه در روزمره خود به انجام آن می پرداختند. عبارت «حقوق شهروندی» در برگیرنده تمام آنچه بود که یک فرد باید رعایت کند تا جامعه به تعالی برسد. داشتن هوایی پاک، برخورداری از حمل و نقل سریع و ارزان، مسئولیت پذیری اجتماعی، احترام به حقوق یکدیگر و بسیاری دیگر حق و تکلیف هر شهروند است.
حقوق شهروندی شامل مواردی است که باید در اختیار یک شهروند قرار گیرد و یا برای او فراهم شود. ایستادن در صف برای ورود به ایستگاه و قطار مترو، رعایت فرهنگ آپارتمان نشینی، نریختن زباله بر معابر و خیابان ها و… از ساده ترین تکلیف یک شهروند است که با قرار گرفتن در اجتماع می بایست آن را رعایت کند.از سویی، برخورداری از امکانات فضای سبز کافی، داشتن هوایی پاک، برابری حقوقی شهروندان و حمل ونقلی متناسب با ظریفت جامعه از جمله حقوق شهروندی محسوب می شود.
حقوق شهروندی از آن دست مقولاتی است که بسیار درباره آن سخن گفته و حتی سندهای ملی و بین المللی برای آن تدوین شده است. سال هاست دولت ها در تلاش برای تحقق حقوق شهروندی در سطوح مختلف هستند و این درحالی است که همواره تبیین دقیق مقوله حقوق شهروندی مورد غلفت قرار گرفته و همین موضوع سبب پیدایش مشکلاتی در زندگی شهری شده است. تا آنجا که در بسیاری از موارد و در رابطه ای یک سویه، در تببین بعد اجتماعی حقوق شهروندی، عمدتا از حقوقی که شهروندان در زندگی شهری از آن برخوردارند، سخن گفته می شود و این درحالی است وقتی صحبت از حق و حقوق شهروندی میکنیم، یک رابطه دوسویه «حق و تکلیف» در آن وجود دارد.
یکی از مسائلی که در ادوار گذشته چندان در سیاست های اجرایی مدیریت شهری مورد توجه قرار نگرفته تلاش برای شناساندن حقوق شهروندان در برابر شهر است که اکنون با تغییر نگاهی که در مدیریت شهر رخ داده، باید مورد تاکید واقع شود. یادمان نروند که حقوق شهروندی یک مقوله مشارکتی است، یعنی اگر حقوق شهروندی را از بعد مشارکتی آن خارج کنیم حقوق شهروندی درون جامعه توان تحقق یافتن ندارد. جامعه هرچه به سمت مشارکت پیش برود و مردم سهم بیشتری را در آنچه که میخواهند بازی کنند، طبیعتا از سطح آمرانه بودن دستگاه سیاست، محدود بودن و تبعی بودن مشارکت کاسته خواهد شد.
دادن نقش بیشتر به مردم در اداره امور شهر همچون طرح "من شهردارم" می تواند به عنوان یک ابزار مهم در تحقق حق و تکلیف شهروندان به کار آید که لازم است موضوع مشارکت مردم از شکل صوری و محدود، تبعی و آمرانه خارج شده و یک هویت واقعی و عینی در جامعه پیدا بکند که اگر این اتفاق بیافتد، طبیعتاً مردم می توانند مشارکت بیشتری را برای به دست آوردن آنچه به عنوان حقوق شهروندی است را داشته باشند. بخش های ارتباطی، اجتماعی، رسانه ای و فرهنگی و حتی خدماتی در مدیریت شهری وظیفه بس مهم در تحقق “حق و تکلیف” شهروندی دارند که باید با برنامه ریزی هدفمند در این حوزه، گامی مهم در گره گشایی از مشکلات زندگی شهری از یک سو و کاهش مشکلات مدیریت شهری در اداره امور شهر بردارند.
نظرات