دنیای مدرن مردان را ضعیف و با روحیات لطیف زنانه میخواهد
دکترمحمد کرمانشاهی راد، موسس و ریاست آکادمی روانشناسی زنان و مردان که در دهه ی اخیر روش های نوینی را در زمینه روابط اجتماعی و مسائل زناشویی و ارتباطات و مسائل مرتبط با این حوزه ابداع کردهاست؛ ضمن تشکر از ایشان متن گفتگوی انجام شده به شرح ذیل به آگاهی شما مخاطبین ارجمند می رسد.
آقای دکتر لطفا بفرمایید که چطور تصمیم به تاسیس آکادمی روانشناسی زنان گرفتید و اینکه ریشه این موضوع در چه چیزی بود؟
سلام عرض میکنم خدمت شما و مجموعه بسیار خوبتان؛ بسیار خوشحال و خرسندم از این موضوع که فرصتی پیدا شد خدمت موسسه شما ومخاطبین شما گفت وگویی داشته باشم. به صورت خیلی خلاصه از سال ۱۳۹۶ متوجه این موضوع شدیم که بسیاری از آقایان در حوزه شناخت زنان مشکلات متعددی دارند. کتاب ها و منابعی که در بازار هستند و همچنین دروسی که در دانشگاهها تدریس می شود نه تنها مطالب مفید و کاربردی در اختیار آن ها قرار نمی دهد بلکه در بسیاری از موارد اطلاعات اشتباهی در اختیار آقایان قرار داده می شود. از جمله اینکه گرایشی به این سمت و سویی وجود دارد که به نوعی مردان را «nice guy» یا همان به اصطلاح ما «پسر گل» تربیت می کنند. در مورد سندروم پسر گل کمی جلوتر صحبت خواهم کرد. همچنین نگاه های غیر واقع بینانه از جمله اینکه به آن ها القا می شود که زنان در ارتباط با مردان فقط نیاز به محبت دارند یا توجه صددرصدی نیاز دارند. افرادی که در حوزه خانواده درمانی فعالیت می کنند، زن و شوهر را به گفتگوی منطقی تشویق می کنند ما نمی خواهیم بگوییم که گفتگو بد است؛ اما چون زبان زن و مرد از دو جنس مختلف است، طبیعتا گفتگویی که بین آنها شکل می گیرد فقط در ظاهر شبیه یک دیالوگ دو طرفه است و در باطن تبادل اطلاعات و هم فهمی و یا درک جنس مخالف صورت نمی گیرد؛ بنابراین از سال ۱۳۹۵ فعالیت خود را شروع کرده و یک سری تحقیقات واقع گرایانه هم در حوزه روانشناسی زنان و هم روانشناسی مردان را در دستور کار قرار داده ایم و برای این کار به سراغ مردان و زنانی رفتیم که در زندگی عملی شان بسیار موفق بودند. زنان و مردانی که در زندگی زناشویی به هم دیگر بسیار علاقه مند هستند علی رغم اینکه مردان از لحاظ مالی،چهره و اندام جایگاه خاصی نداشتند؛ ولی به شدت مورد عشق و علاقه همسرانشان قرار می گرفتند و زنانشان از آنها تبعیت می کردند. همچنین به مطالعه میدانی زنانی که قدرت های ویژه ای در علاقه مند نگه داشتن همسرشان داشتند علی رغم اینکه سنی از آنان گذشته و یا در سنین کهنسالی هستند و اندام و ظاهر جذابی ندارند؛ اما میبینیم که این مرد گویی در مشت این زن است، بسیار عاشقانه او را دوست دارد به صورت کلی از مراوداتی که با این گونه زنان ومردان داشتیم به این موضوع پی بردیم که چه زنان و چه مردان، کارهای معمول را انجام نمی دهند؛ یعنی فقط به این صورت نیست که تنها بخواهند محبت کنند بلکه عناصر دیگری وجود دارد که به مرور زمان کشف کردیم وکمکم ساختاری علمی جدید در حوزه روانشناسی مردان و روانشناسی زنان به صورت کاربردی تاسیس کردیم نتیجه تحقیقات خود را در دو پیج اینستاگرامی و دوکانال تلگرامی با عنوان آکادمی روانشناسی زنان و آکادمی روانشناسی مردان منتشر کردیم.
در صحبت هایتان اشاره داشتید به مفهوم «پسر گل» توضیحی راجع به این مفهوم می فرمایید؟
وقتی به متون دینی مراجعه می کنیم با روایت هایی مواجه می شویم که در آنها ذکر شده است که در آخر الزمان مردها زن می شوند و زن ها مرد می شوند. شاید برای مردم آن زمان عجیب بوده، اما امروزه این جملات برای ما ملوس است. در زمان های قدیم در زندگی قبیله ای وظیفه مرد جنگیدن، مراقبت گری و تامین غذا بوده، مردان از سنین کودکی به اصطلاح از مادرشان گرفته می شدند و به جنگل های وحشی بُرده می شدند و به گونه ای تربیت می شدند که شخصیت های مقاوم، جنگنده، نیرومند و قدرتمند داشته باشند؛ اما در دهه های اخیر با ظهور جنبش فمنیستم، حدی از انرژی و اقتدار مردانه مورد حمله قرار گرفت. از سویی مردان از قدرت هایی که داشتند سو استفاده می کردند، ولی در پس این جریان منافع اقتصادی وجود داشت که بعدا اگر فرصتی شد در این مصاحبه توضیح خواهم داد؛ اما نتیجه این کار به نوعی باعث هَرس کردن مردانگی در مردان شد؛ یعنی مردی که می بایست روحیه جنگنده داشته باشد. این جنگنده بودن میتوانست مقاومت در برابر قدرتمندان، جنگنده بودن در سختی های زندگی، جنگنده در برابر افرادی که می خواستند به خانواده او تعرض کنند، این روحیه متاسفانه در او از بین رفت.پسرهای دچار روحیه ای آرام و صلح طلب، لطیف و حتی زنگونه شدند. از سویی دیگری زنان تشویق به آمدن در جامعه و کسب درآمد و مسئولیت بخشی از مخارج خانواده شدند.
این موضوع که پسرها لطیف و زنگونه شدند از چه زمانی شروع شد؟
اگر تاریخ دقیق را بخواهید باید به تاریخ زمان حضور فمنیستم، خصوصا جریان دوم فمنیستم مراجعه کنید. اگر مرد در زندگی نقش تامین گر خانواده را داشت و از بابت این موضوع نوعی مسئولیت را در خود سنین نوجوانی احساس می کرد و نیمی از آن مسئولیت را و به طور کلی بیشتر آن در کل مردان ازبین رفت. بنابراین مردانی در جامعه وجود دارند که روحیه بسیار لطیف و زنگونه دارند و ازطرفی تامین کننده یا همان provider نیستند. ضربه دیگری که به مردان وارد شد، در مدارس بود. مردان با روحیه پر هیاهو و جنگنده ای که داشتند، در دوران کودکی با فشار مجبور می شدند ساعت ها پشت میزهایی بنشینند. رفتارهای اشتباهشان را مجبور بودن با کم کردن نمره انضباط و حتی ضربات شلاق که عده ای از آن ها اعتقاد داشتند به این وسیله اصلاح می شوند را مورد تنبیه قرار می دهند؛ در نتیجه به گونه ای نوعی روحیه بردگی در آنها شکل گرفت. از آن طرف مردانی تبلیغ شدند که روحیه های بسیار لطیف و هنری داشتند و در حوزه روابط خیلی عاطفی بودند و این گونه تشویق شدند که زنان به دنبال مردانی با روحیه عاطفی هستند. از طرفی دیگر جایگاه پدرها در جامعه تخریب شد و جایگاه مادران ارتقا پیدا کرد بالا آمد به طور کلی جایگاه والدین تخریب شد. در دنیای مدرن به بهانه ی سو استفاده و مردانی که از جایگاه خود سو استفاده می کردند به اصل مردانگی و انرژی مردانه حمله شد. محصول این امر تبدیل به عده ای از پسرها شد که بسیار ضعیف هستند. بیش از اندازه ای که برای یک مرد نیاز است عاطفی هستند؛ یعنی به قدری این افراد عاطفی هستند که زنان از بودن با این افراد حالشان بهم می خورند؛ زیرا انتظار ندارند که یک مرد در این حد عاطفی باشد. این گونه مردان مسئولیت پذیر نیستند، توانایی درآمدزایی ندارند، آدم های بسیار ساده ای هستند و بنابراین در فضای پر تلاطم و رقابت وار جامعه مرتبا به اصطلاح سرشان کلاه می رود و توسط عده ای از زنان مورد سو استفاده قرار می گیرند و ویژگی های دیگری که به صورت مفصل در پیج های اینستاگرامی آکادمی روانشناسی زنان و مردان راجع به آنها توضیح داده ایم که در نتیجه مفهوم نایس گای تبدیل شد. «نایس گای ها» پسرهای بسیار خوبی هستند که علی رغم خوب بودن زنان تمایلی به آنها ندارند و این مسئله ای جهانی است حتی اصطلاحی به نام «nice guy finish lab» پسراهای نایس آخرش میبازند یا همسرشان را از دست می دهند یا مورد خیانت قرار می گیرند یا اصلا نمیتوانند همسر مناسبی را برای خودشان اتخاذ کنند.
بزرگترین اشتباه مردان امروزی به خصوص مردان ایرانی چه می باشد؟
با توجه مراجعات بسیاری که به آکادمی روانشناسی مردان و زنان شده است میتوان گفت:« مشکل عمده مردان در ارتباط به زنان عدم حس اقتدار درخانه است» یعنی اعتراض دائمی مردان این است که همسرمان به حرف ما گوش نمی دهد با ما یکی به دو می کند، ما را تحقیر می کند، تلخ زبانی می کند، تیکه می اندازد ما را سرکوب می کند، با ما رابطه زناشویی برقرار نمی کند یا رابطه جنسی را مشروط می کند، احساس می کنیم که مارا دوست ندارد و ما را به عنوان یک مرد به رسمیت نمی شناسد. این مسئله در حقیقت به ضعف خود مردان در چهار حوزه بر می گردد:
نخست حوزه انرژی مردانه که راجع به آن صحبت شد، مردهای امروزی به شدت تبدیل به آدم های خجالتی شدند و آدم هایی هستند که از مقابله میترسند، انسان هایی هستند که ابعاد خشونت در آن ها به طورکامل سرکوب شده؛ یعنی در جایی که نیاز است حدی از خشونت در برابر محافظت از همسر خود را که حداقل کلامی به کار ببرند را درون خود ندارند در زندگی خود تسلطی ندارند، برنامه ای برای زندگی ندارند، هدفمند نیستند. این گونه مردان در حوزه غیرت سردرگم هستند؛ یعنی از طرفی میترسند به زن بگویند که مثلا پوشش و حجابت را رعایت کن و از طرفی زن دوست دارد که مرد این موضوع را بیان کند و زن این تردید را در او حس می کند. استقلال شخصیتی ندارند در حوزه درآمدزایی ضعیف هستند و به نوعی به اصطلاح عامیانه بچه ننه هستند و لوس هستند که در کلاس های مربوط به مردگونگی حدود صد مورد تدریس کرده ایم و گفته ایم که چه ضعف هایی آقایان دارند که حوزه انرژی مردانه که نتیجه آن عدم اقتدار مرد شده است و وقتی شما اقتدار مردانه نداشته باشید زن این اقتدار را به شما نمی دهد. زن شما را در مراحل مختلف زندگی تست می کند؛ اگر ببیند آن اقتدار را ندارید با شما مانند یک مرد برخورد نمی کند و او سعی می کنند مقتدرانه رفتار کند و سلطه را در درست بگیرد. اما اگر احساس کند شما انسان مستحکمی هستید و اعتماد به نفس بالایی دارید، او شما را به عنوان مرد زندگی اش به رسمیت می شناسد. زنان اگر انرژی مردانه کافی را در یک مرد احساس کنند آنچنان تحت اقتدار و سلطه مرد قرار می گیرند که مرد باورش نمی شود به حدی می رسد که زن به مرد می گوید: «الان غذا چی بخورم، لباس چی بپوشم، کجا و با چه کسی بیرون بروم» در همه موارد از مرد سوال خواهد کرد و طبق نظر او عمل خواهد کرد. کما اینکه بسیاری از مردان این اقتدار را دارند. زن ها چنین چیزی را دوست دارند و اعلام می کنند که چنین چیزی را نمی خواهیم و می خواهیم با مردان برابر باشیم به این دلیل است که آن اقتدار را در مردان نمی بینند، آن اعتماد به نفس را در او نمی بینند بلکه ضعف می بینند و می گویند:«این خودش مانند بچه هاست چرا باید از او تبعیت کنم».
دومین حوزه ای که مردان در آن ضعف دارند حوزه اعتماد به نفس است.تصویری که از خودشان به زن نشان می دهند یک تصویر ضعیف و زخم خورده است؛ فردی که خانواده خودش را قبول ندارد به خودش امیدی ندارد و پر از شکست است، در مقابل جنس زن احساس ضعف شدید می کند و حس مس کند چیزی برای عرضه ندارد. وقتی مردان چنین موجی از خود را ابراز کنند زنان هیچ گاه آن ها را به عنوان یک مرد به رسمیت نمی شناسد. سومین حوزه، حوزه بلوغ است ما می بینیم که رفتارهای ناپخته و نسنجیده، دعواهای بی مورد، عصبانیت های بی موقع دوست دارند گیردادن های الکی و زدن حرفاهایی در مجلس که مناسب آن جا نیست، بلد نبودن زن، هیچ چیزی را راجع به زن ندانستن،عدم کنترل ساعت خواب؛ ما مردانی در جامعه داریم که نمیتوانند صبح به موقع به سر کار بروند، ساعت خواب و بیداری شان را نمیتوانندکنترل کنند. همه این موارد در حوزه عدم بلوغ است وقتی که مرد بلوغ نداشته باشد، زن با ابزراهای مختلف سعی می کند به او یک کنایه و تلنگری بزند بلکه تغییری در او ایجاد شود؛ ولی متاسفانه مردها این موضوع را متوجه نمی شوند و د رمقابل این تلنگرهای زنان موضع می گیرند و بدتر می شود. چهارمین حوزه، حوزه سرزندگی و جذابیت کلامی است. آن چیزی که در اصطلاح جامعه به آن «باحال بودن» می گویند. که شامل شوخ طبعی، بازی های لفظی با کلمات، حاضر جوابی های جذاب، آن چیزی که به آن زبون ریختن یا نازکشیدن می گویند. مردان در این حوزه ها ضعف های بسیاری دارند و این خلا را ما احساس کردیم و از همان سال شروع به تولید آموزش های مفصلی کردیم که بتوانیم این آموزش ها را در اختیار مردان قرار دهیم. آکادمی روانشناسی زنان چیزی نزدیک به ده ها هزار شاگرد دارد که از این آموزش ها نتیجه گرفته است و تغییرات بسیار ملموسی در این زمینه کرده اند.
ممکن است افرادی بگویند این روانشناسی، روانشناسی زرد است و انتقاداتی به این نوعی رویکرد داشته باشند پاسخ شما به این موضوع چیست؟
این که چیزی زرد، مشکی یا بنفش است یاید اساسی در پشت آن باشد. هر آن چه که از روش علمی و تحقیقاتی تبعیت کند و تحقیقات و مشاهدات میدانی و حتی مورد پژوهی در روانشناسی وجود داشته باشد، علمی تلقی می شود. یک سری سیستم های علمی داوری در جهان وجود دارند که مقالات را آزمایش و بررسی می کنند؛ اما به اعتقاد من آن چیزی که اصل علمی نبودن و علمی بودن را مشخص می کند این است که آیا مطلبی که در حال عرضه است یا در پس آن تحقیقاتی وجود دارد، پست آن بررسی های میدانی فراوانی شده است یا خیر. اگر این تحقیقات علمی مورد تایید دستگاههای علمی قرار گرفته باشد که بسیار خوب است، اما زمانی که فروید مقالات خود را شروع به نوشتن کرد اصلا روانکاوی وجود نداشت و داوری در آن جا وجود نداشت و ایشان علم جدیدی را تولید کردند. ما آدم ها باید حواسمان به این موضوع باشد وقتی علم جدیدی بر اساس تحقیقات تولید می شود با القابی مثل روانشناسی زرد و نارنجی و غیره آن را تخریب نکنیم، اما نکته دوم این است که برای تک تک اصولی که ما در آموزش های خود ذکر می کنیم، تحقیقات علمی فراوانی نوشته شده است.
در کتاب روانشناسی عشق در زنان خود، چندین تحقیق که در مورد اثرگذاری در روانشناسی زنان و جذب و ایجاد جذبه زناشویی بین زن و مرد مفصل ذکر شده است. در آن کتاب فصل جداگانه ای در مورد nice guy، سلطه مردانه و شوخ طبعی داریم. منتهی برخی از این بحث ها تولید مجموعه آکادمی روانشناسی زنان است. برای مثال، تکنیک هایی در حوزه بذله گویی و شوخ طبعی ابداع کرده ایم. اگر امکان این موضوع در ایران بود میتوانستم آنها را ثبت اختراع کنم. بنابراین هم از روش و ابداع تحقیق شده دانشگاهی آموزش های ما پشتوانه علمی دارند.
راجع به سمینارهای علمی و نوع آموزش هایی که در مجموعه آکادمی روانشناسی زنان و مردان داده می شود توضیح نهایی می فرمایید؟
ما از سال ۱۳۹۶ سمینارهای متعددی را برگزار کرده ایم و حتی میتوانم بگوییم در این زمینه رکورد دار هستیم و اولین مجموعه ای هستیم که در جهان این افسانه که آقایان به نزد مشاور نمی روند را شکسته ایم و میتوان گفت حدود هزاران مراجعه از سمت آقایان داشته ایم. علتش موفقیت مجموعه روانشناسی زنان این است که مردان و نیاز های آنان را شناخته است. حرف ها و نکاتی را آموزش می دهد که به درد زندگی شان می خورد. من نمیخواهم کسی را تخریب کنم یا زحمات دیگر همکاران در زمینه روانشناسی را نادیده بگیرم در دانشگاه چیزی تحت عنوان روانشناسی زنان یا مردان به آدم ها آموزش داده نمی شود و کارگاهی تاکنون در این زمینه وجود نداشته است و متاسفانه همین که شما این دغدغه را مطرح کردید یک موضع و مقاومت و پس زدنی وجود دارد در مورد کتاب هایی که در این زمینه تالیف شده است حتی این گرایش در روانشناسی رسمی وجود دارد که بگویند: تفاوتی بین زن و مرد نیست فروید و یونگ به ما نشان داده اند که سیستم زن و مرد از بنیان با همدیگر متفاوت است. بنابراین وقتی مجموعه ما توانست چنین محتوا و علمی را داشته باشد که به درد آقایان بخورد، متوجه شدیم که در ابعاد بسیار گسترده آقایان حتی بیش از خانم ها نیاز به مشاور دارند. مجموعه روانشناسی زنان کلاس هایی به صورت حضوری و غیر حضوری در سه جلسه همایش آرکتایپ های شخصیتی، نظریه یونگ و خانم دکتر شیوندا بولن تدریس کردیم که بزرگترین همایش آرکتایپ شناسی در ایران بالغ بر پانصد نفر در این همایش شرکت کردند. همایش بادی لنگوییج(زبان بدن) جذاب برای خانم ها داشتیم که تولید مجموعه ما و برای اولین بار در ایران بود. کارگاه های آنلاین فراوانی را برگزار کردیم در حوزه story telling که یکی از آموزش های دیالوگی با آقایان است. در حوزه شیت تست که یکی از مباحث تخصصی است و در جریان است کارگاه هایی در آینده بنا بر برنامه ریزی داریم تا کنون از طرف مجموعه آکادمی روانشناسی زنان و مردان بالغ بر ۱۰ جلد کتاب در حوزه زناشویی و روانشناسی منتشر شده است که در نوع خود بی نظیر و بی سابقه است که همگی تولید خود مجموعه می باشند.
نظرات